دلايل بسيار زيادي وجود دارند که به طور طبيعي از ورود افراد به منطقه ممنوعه جلوگيري مي کنند. ارزش هاي فردي، و آسيب هايي که بعدها ممکن است به موجب اين اشتباه پديد آيد، همه و همه باعث ايجاد افکار بازدارنده اي در ذهن مي شوند، و کماکان فرد را از ورود به يک رابطه نامشروع باز مي دارند. يکي از ابتدايي ترين افکاري که ممکن است به ذهن هر کسي برسد، اين است که آيا اصلا شريک خيانتکار ملاحظه دارد؟ و مي تواند نتايج و عواقب درگير شدن در يک چنين رابطه اي را در ذهن خود به تصوير کشد؟ آيا به هيچ وجه به اين مطلب فکر مي کند که امکان دارد همسرش او را در حين ارتکاب به جرم به دام اندازد؟
فرض کنيم مهرداد (که در حال حاضر با مريم نامزد کرده) تصميم مي گيرد بر روي همه چيز پا گذاشته و به يک نهار مخفيانه با سميرا برود؛ واقعا او چه چيز در سر دارد؟ و چه پيش بيني ميکند؟ لازم به ذکر است که يک ارتباط کاملا دوستانه مي تواند پس از مدتي، به راحتي، تبديل به يک رابطه عاشقانه شود. وقتي مردم به جنس مخالف خود اعتماد مي کنند و با او در مورد مشکلات زندگي مشترکشان صحبت مي کنند، نه تنها نقاط ضعف خود را در معرض نمايش مي گذارند و بلکه همزمان اعلام آمادگي مي کنند که تمايل دارند با او وارد رابطه عاطفي شوند. اگر چه خانم ها احساساتي هستند و به سرعت مي توانند با افراد بسيار زيادي ارتباط برقرار کنند (به ويژه خانم هاي ديگر)، اما در مقايسه، مردها زماني مي توانند احساسات واقعي خود را تخليه کنند که در يک ارتباط عاشقانه قرار گرفته باشند. در نتيجه با توجه به حقيقت وجود جنس مذکر، زمانيکه يک ارتباط از نظر احساسي ميان آنها و يک جنس مونث صميمي شود، تمايل پيدا مي کنند که رابطه جنسي را نيز به آن اضافه کنند.
شروين در طي بحثي که با همسرش لادن داشت، به هيچ نتيجه اي نمي رسيد که چرا؟! و چگونه؟! به خودش اجازه داده با الهام (همکار جديدش در محل کار) وارد رابطه عاشقانه شود. فقط مي دانست ارتباط از جايي شروع شد که او براي موقعيت الهام دلسوزي نموده و نسبت به او ترحم مي ورزيد. الهام براي اغوا کردن شروين خود را اينطور جلوه داده بود که قبلا يک ازدواج ناموفق داشته و متاسفانه از آن چيزي جز يک کودک معمول برايش باقي نمانده است. او همچنين در حرف هايش گفته بود که با پدر پيرش زندگي مي کند که به شدت بيمار است و به طور تمام وقت نيازمند کمک و مراقبت هاي ويژه است.
شروين قبول مي کرد که الهام با او به عشق ورزي و عشوه گري مي پرداخته و او هم به طور ناخودآگاه در ذهن خود لادن (همسر اولش) را با او مقايسه مي کرده و به اين نتيجه مي رسيده که لادن هيچ احساسي نسبت به او ندارد و نمي تواند او را از نظر عاطفي تطميع نمايد. شروين خودش را مانند يک حامي در برابر الهام تصور مي کرده، کسي که مي تواند مانند يک منجي او را از درد، رنج، و تمام مشکلات زندگي برهاند. از اينرو رفته رقته الهام در ذهن شروين جايگاه يک زن ايده آل را پيدا کرد. يک روز سرد تعطيل، الهام براي نخستين بار با او تماس مي گيرد تا به خانه اش برود و باتري خرابش را شارژ کند. شروين اين بار جريان را با لادن در ميان مي گذارد. اما متاسفانه لادن روي خوشي از خود نشان نمي دهد و به همسرش مي گويد که ديگر نمي خواهد هيچ چيز در مورد اين دختر بشنود. شروين هم به خواست همسر خود عمل مي کند و ابتدا مکالمه هاي تلفني و سپس رفت و آمدهاي آخر همفته خود را از او مخفي نگه ميدارد تا اينکه ارتباطش با الهام تبديل به يک پيوند عاطفي و احساسي مي شود. صميميت جنسي بين آنها آنقدر افزايش پيدا مي کند که شروين خالصانه اعتراف مي کند که "عاشق" الهام شده است. در اين مرحله شخص هم از نظر احساسي و هم از نظر جنسي با شريک زندگي اوليه خود فاصله مي گيرد.
الهام در يک خانواده متوسط رو به پايين، و بدون وجود هيچ گونه امکانات رفاهي بزرگ شده بود. زمانيکه شروين او را به يک نهار معمولي، آن هم در يک رستوران سلف سرويس دعوت مي کرد، آنقدر هيجان زده مي شد که قلبش به تپش مي افتاد. اما در مقايسه زمانيکه لادن را به يک رستوران 5 ستاره مي برد، او به اين کار به عنوان يک روند عادي زندگي نگاه مي کرد و هيچ شادي خاصي بروز نمي داد. شروين از اينکه توانسته بود به زندگي آشفته يک دختر بي پناه لذت و شادابي اضافه کند، احساس غرور و افتخار مي کرد و هيچ چيز برايش شيرين تر از اين احساس نبود.
در ابتدا شروين تنها از روي ترحم با الهام ارتباط برقرار مي کرد، اما به دليل بي توجهي لادن اين ترحم و دلسوزي رفته رفته تبديل به يک پيوند عاطفي شديد شد که شروين خودش هم از اين موضوع آگاهي نداشت و نمي دانست در چه منجلابي فرو رفته. او زماني به خود آمد که لادن دست او را گرفته و به جلسات مشاوره برد. او قول داد که در آينده مرزهاي محکمي در مقابل خانم هاي زخم خورده و معصوم اما در عين حال فريبنده و جذابي که قصد لمس کردن قلب مهربانش را دارند، بکشد.
2- آيا پس از برقراري اولين ارتباط جنسي، احساس گناه نکردي؟