روانشناسي شوخي
شوخي حالتي مثبت در ذهن است و موقعي ايجاد ميشود که فردي موضوعي ناهمخوان ، غيرمنتظره و يا سرگرم کننده را بگويد و يا انجام دهد يا اينکه براي برخي افراد به دلايل ديگري اتفاق ميافتد و مردم ميخندند.خنده دار بودن مسائل نوع خاصي از شادي است، لذا خنده در شادي حائز اهميت است.شوخي ويژگي رايج در زندگي است و غالبا پاسخي خودجوش به موقعيتها در حضور ديگران است. شوخي ناشي از يک خلق مطلوب است و ميتواند تاثير عميقي بر شادي مردم داشته باشد. شوخي يکي از روشهاي القاء خلق مثبت است.
روانشناسي شوخي
اغلب روانشناساني که شوخي را مطالعه کردهاند نتيجه گرفتهاند که ويژگي اصلي رويدادهايي که افراد را خوشحال ميکند ناهمخواني آنهاست و براي افرادي که تمايل به شوخطبعي دارند ضرورت دارد. استفاده از شوخي با خود ابرازي و خودنگري قابل پيشبيني هستند و هر دو آنها به عنوان شاخصهاي مهارتي اجتماعي مطرح ميباشند. افراد احساسي لطيفهها را خندهدارتر درک ميکنند و بيشتر ميخندند.
افراد متعصب لطيفههاي جنسي را دوست دارند. افراد آزاد انديش لطيفههاي بيمعني را ترجيح ميدهند. بسياري از افراد خشک و متعصب از ناهمخواني لذت ميبرند و از اين طريق تنشهاي خود را تخليه ميکنند. در بعضي مواقع نيز شوخي وسيلهاي است براي بيان غير مستيم دلخوريها و ناراحتيها از شخص يا گروهي بخصوص که به صورت مستقيم نميتوان عنوان کرد.
شوخي و مقابله با استرس
شوخي در مقابله با استرس نقش مراقبتي ايفا ميکند و موجب کاهش تهديد و آسيب استرس ميشود. افراد داراي حس عميق شوخ طبعي ، بعد از رويدادهاي منفي زندگي بطور قابل ملاحظهاي خلق بهتري نشان ميدهند. شوخي موجب ميشود که فرد جنبه مثبت رويدادها را در نظر بگيرد باعث ميشود فرد توانايي پيدا کند تا رويدادها را از جهتي شوخي و خندهدار و لذا از ميزان استرس کاسته ميشود.
رابطه شوخي و مغز
شوخي به عملکرد بخشهاي خاصي از مغز بستگي دارد. شامي و استوس (1999) ، 21 بيمار مصدوم مغزي و تعدادي افراد سالم را مورد مطالعه قرار دادند. بيماران اگر ضايعهاي در بخشي از ناحيه قدامي لب راست پيشاني داشتند، شوخي را درک نميکردند. اين ناحيه بخشي از مغز است که اطلاعات دريافتي را يکپارچه کرده و تفسير ميکند و خودآگاهي در آن قرار دارد، داروهاي خاصي نيز بر شوخي تاثير ميگذارند. فيتز جرالد و همکاران (1999) نشان دادند اولا نزاپين که حاوي سروتونين و دوپامين است از خنديدن افراطي در بيماران اسکيزوفرني جلوگيري ميکند. خنده نيز مانند ساير ابزارهاي چهرهاي بخشي به لبهاي پيشاني و بخشي ديگر به نواحي مرکزي بستگي دارد.
مهارت اجتماعي شوخي کردن از کجا ناشي ميشود؟
مک گي (1979) مطالعهاي طولي را گزارش ميکند که در آن کودکان شوخ ارتباط نزديکي تا سن 3 سالگي با مادران خود داشتند و موقعي که بعد از سن سه سالگي ارتباط عاطفي مادران کاهش مييابد اين تفکر شکل ميگيرد که شوخي ميتواند در مقابله با مشکلات و موقعيتهاي استرسزا نقش حمايتي داشته باشد. در سن 6 سالگي تفاوت جنسي مشهود است، پسرها لطيفههاي بيشتري را تعريف ميکنند و تمسخر در آنها به نسبت دخترها بيشتر است.
شوخي در کودکان
کودکان خيلي زود تبسم ميکنند. در هفتههاي اول تولد ، تبسم اوليه ابتدا به سمت مادر و صدا است. آنها در 4 ماهگي ميخندند که در پاسخ به غلغلک يا ساير تحريکات لمسي ، بازيهاي دالي و در اواخر اولين سال زندگي در پاسخ به رويدادهاي عجيب از قبيل شير خوردن مادر از شيشه شير کودک ميباشد.به نظر ميرسد که ناهمخواني باعث برانگيختن خنده در مراحل اوليه تولد ميشود. اين کار در شرايطي امکانپذير است که موقعيت مطلوبي وجود داشته باشد.
از حدود 18 ماهگي به بعد ، کودکان به بازيهاي تخيلي ميپردازند. آنها مبالغه گوييها، لافزدنها و ناهمخوانيها را شروع ميکنند. بازيهاي خيالي اغلب اجتماعي بوده و منبعي از شادماني است.هر چه کودکان بزرگتر ميشوند، لطيفههاي خندهدار بحثبرانگيزي را پيدا کرده و بعد از 6 الي 7 سالگي ميتوانند معاني را به صورت چندگانه درک کنند، به خاطر اينکه به مرحله " تفکر عمليات عيني " پياژه ميرسند. از سنين اوليه کودکي يک عنصر اجتماعي قوي در شوخي کودکان وجود دارد.
در سن سه سالگي ميل قوي به گفتن لطيفه وجود دارد. کودک در شوخي ديگران شرکت ميکند تا آنها رابخنداند به خاطر اينکه خنديدن لذت بخش است و عضويت در گروه را شکل ميدهد.کودک 7 ساله در حضور ديگران بيشتر ميخندد و مخصوصا در جمع خنده همسالانش خندهاش بيشتر ميشود. کودک 8 تا 10 ساله درباره معماها مشغله ذهني پيدا ميکند و از لطيفهها براساس معاني دوگانه آنها لذت ميبرد.
شوخي بله ، نيش نه
چنانچه يک شوخي از مشخصات زير برخوردار باشد، در مييابيم که شوخي جدي نبوده و استفاده کننده قصد انتقاد و حمله را در سر نداشته است:
* آيا از شوخي براي جهت دهي دوباره به گفتوگو استفاده ميشود؟ آيا هدف شخص اين بوده ا ست که از پيگيري موضوع خاصي خلاصي يابد؟
* آيا شوخي مرتبط با يک مطلب جدي است؟ آيا از شوخي براي پرهيز از رويارويي استفاده ميشود؟
* آيا شوخي شخص همراه با نشانههاي عطوفت آميز و رقت قلب است و فرد بدين واسطه همراهي و همدلي و درک خود را نشان ميدهد؟
* آيا شوخي سرپوشي براي حالاتي چون ترس ، سرخوردگي ، حسادت و احساس خشم است؟
* آيا شوخي ميتواند معنا و مفهوم تازهاي به جريان بحث و گفتوگو ببخشد؟
اشخاصي که از موقعيت زندگي خود راضي هستند و نسبت به موقعيت مادي و اجتماعي خود رضايت خاطر دارند، از شوخي به عنوان چاشني و مزهي گفتو گو استفاده ميکنند. چنين اشخاصي معمولاً از شوخي اغراض خاصي را دنبال نميکنند. در هر صورت، با ارزيابي کردن دقيق اشکال شوخي ميتوانيد از اهداف و اغراض ناپيداي اشخاص استفاده کننده از اين زبان و وسيله آگاه شده و بدين واسطه بهتر به شخصيت فرد برسيد.
تکامل شوخي و خنده
با توجه به اينکه حتي کودکان کوچکتر نيز از شوخي لذت ميبرند و مرکز شوخي در بخش معيني از مغز قرار دارد اين احتمال را مطرح ميسازد که شوخي مبناي فطري دارد. بنابراين با توجه به نقش عوامل زيستي در شوخي ، به نظر ميرسد که بايستي از برخي مزاياي تکاملي برخوردار باشد. شوخي و خنده از بازيهاي اجتماع مشتق شده است و افرادي که در آن مشارکت ميکنند از شوخي لذت ميبرند. مکگي (1979)فکر ميکرد که ميمونها در صورتي شوخي را درک ميکنند که برخي مهارتهاي زباني را کسب کرده باشند چرا که در اين صورت آنها ميتوانند برخي نمادها را دستکاري کنند.
اساسا شوخي يک پديده اجتماعي است که به خاطر هيجانهاي مثبت به پيوستگي اجتماعي منجر ميشود و باعث تخليه هيجانات منفي ميشود . البته اين کار ناشي از کنش عملي شوخي است. شوخي کردن با استفاده از روشهاي مختلف منبع مهم شادي است.شوخي تا اندازهاي غريزي است. شکل قديمي آن در نخستينهاي غيرانسان وجود دارد و کودکان کم سن از شوخي و شروع کردن آن لذت ميبرند.کليد اصلي اغلب شوخيها دو بخش از رويدادها يا داستانها را شامل ميشود . و بخش دوم و غير منتظره آن از ارزش کمتري برخوردار است.
مثلا گستاخي و بيپروايي بخش دوم بيشتر از بخش اول است. خنده بيان عاطفه مثبت است، اما شوخي تاثير علي روي خلق و شادي دارد. شوخي يکي از شايعترين و موثرترين روشهاي القا خلق است و ضمن تاثير مثبت و شاديبخش رويدادهاي استرسزا را کم خطر ميسازد. همچنين کمک ميکند تا با استرسهاي اجتماعي که از تعارضات درون جامعه ناشي ميشود، نگاه متفاوتي داشته و موجب تخليه تنشها شود.
شوخي در حيوانات
يک منشاء غريزي درباره شوخي وجود دارد که نقش عوامل زيستي را تائيد ميکند. تعدادي از حيوانات بطور غريزي اهل شوخي هستند . از جمله ميمونها. در اين گروه از موجودات که تماس بيشتري با انسانها دارند، علائم تکلمي که برخي مواقع شباهت زيادي با شوخي دارد را ميتوان در آنها مشاهده کرد واشو از علامتي براي خنده براي دعوا کردن ، تعقيب کردن و دالي استفاده کرد. او يک با مسواک را به عنوان شانه بکار برد. کوکو نيز به جاي گذاشتن انگشت روي دهان ، انگشتش را روي گوشش گذاشت و با اين روش ، نشانهاي از نوشيدن را نشان داد او دوست داشت آزمايشگر را با دادن يک سري علائم غلط بخنداند. او حالت انسانها را نگاه ميکرد و بطور آشکاري منتظر وقوع يک پاسخ مثبت بود.
شوخ طبعي و روابط بين افراد
برخي مطالعات رابطه روشني بين شوخي و شادي به دست آوردهاند، افراد شاد بيشتر ميخندند و احساس بهتري از شوخي دارند.برونگراها و ساير افرادي که مهارتهاي اجتماعي مطلوبي دارند ، زياد ميخندند و مسائل را خندهدار درک ميکنند، همبستگي قوي بين برونگراها و شادي وجود دارد . اين مساله مسلم است که برونگراها بيشتر ميخندند و در حال حاضر شاهديم که ارتباطات نزديک بطور وسيعي با شوخي تقويت ميشود.